باز هم مجنون شدم لیلا بیا و ناز کن
شیطنت کن عشوه کن افسونگری آغاز کن
موی را افشان بکن تا باد هم مجنون شود
روسری بردار و عالم را پر از اعجاز کن
شاعران را از تو گفتن مُنتهای آرزوست
فخر بر اَبرو کمانِ حافظ شیراز کن
خواب دیدم بسترم تا آمدی زینت گرفت
ابن سیرین را بگو تعبیر سروِناز کن
ناز انگشتان تو بر پرده های تارِ من
معجزه با پنجه ات در پرده ی شهناز کن
فتنه کن آتش بسوزان و نوایی ساز کن
شرّ و شوری آتشین ای دختر اهواز کن
آس دل را برده ای در حکم دل آهسته تر
در قمارت رحم بر این تک ورق سرباز کن
ای تن طنّاز تو گل واژه ی شعر و غزل
جان من آن دکمه های لعنتی را باز کن